پیله ور
مشهد الرضا
ساقی زیبای مستان یا امیرالمومنیندلبر ساغر به دستان یا امیرالمومنینساغر چشم سیاهت مستی ما را بس استگوشه ناز نگاهت هستی ما را بس استساقی و ساغر علی مونس و دلبر علی
دیده بستم از دو عالم تا رُخت را بنگرمدل کجا آرام یابد تا نیایی در برمهر که ایمان بر دو ابروی تو دارد مؤمن استدل که بر زلف سیاهت سجده آرد مؤمن استساقی و ساغر علی مونس و دلبر علی
تاب گیسوی سیاهت عروة الوثقای منای فدای تار مویت دین من دنیای منهر که از روز ازل پیمانه از دست تو زدخیمه در میخانه چشمان سرمست تو زدهر دو عالم از تو زاهد صحبت حیدر ز من حور و جنت از تو زاهد ساقی و ساغر ز منهشت جنت را ز صورت افکنم روی زمین پیش ناز چشم مستت یا امیرالمومنینخوش به حال آن که دل بر تاب گیسوی تو داد تا که از عشق رخت جان در سر کوی تو دادیا امیرالمومنین یا قل هو اللهُ احدمن سگ سرمست درگاه تو هستم تا ابدساقی و ساغر علی مونس و دلبر علی